گلدستهها و صحن و سرا جار میزنند
شب تا سحر برای خدا زار میزنند
دیوانهها جنونزده با یک زبان خاص
از جام ثامن الحججی جاز میزنند
پروانههای شهر خدا گرد شمع او
چنگی به چین پرده پندار میزنند
هر شب کبوتران به تمنای یک طواف
چرخی به دور حلقه سرا میزنند
با لحن خود ابالحسنی حرف میزنند
این پردهها که بر دور دیوار میزنند
نقارههای گنبد مولا رضا غروب
آهنگ حج واجبه انگار میزنند
هزار حنجره فریاد؛ یا رضا مددی
پرم ز ظلمت و بیداد؛ یا رضا مددی
خراب لحظه پرواز گِرد گنبد زرد
دخیل پنجره فولاد؛ یا رضا مددی
هاشم رضازاده ورقچی
از هـر رهـی گذشـته بـه راه تـو آمدیم
یـا ثـامن الحجج به پناه تو آمدیم
غرقیـــم در گنـــاه ولیــکن ز راه دور
بــا انتظــار نیـل نـگاه تـو آمدیـم
ای نور مهر و ماه، همه با حضور قلب
بَهــرِ زیــارت رخ ماه تــو آمدیــم
چـون جـز پنـاه آل محـمَّد پنـاه نیست
ذیـل لـَوای عـزت و جاه تو آمدیم
گشــتیم در حریــم تــو و لابلای خلـق
زیـن در به باب فضل اِله تو آمدیم
ای پادشـاه، عالـم دلها سپاه توست
ما هم به گرد راه سپاه تو آمدیم
تـــو کوکب ولایـــت و غَوثِ خلایقــی
ز اوَّل بر این عقیده گواهتر آمدیم
بــا «شــعله» فـروغ تولای اهـلبیـت
در سـایه رضـا و رفـاه تـو آمدیـم
میرزا محمد شعله
اى که خواندى تو مرا در حرمت
جان بقربان عطا و کرمت
من که سرگشته بازار توام
ماندهام در ره پر پیچ و خمت
جسم من خلق شده تا که شود
بخدا فرش بزیر قدمت
دل من گشته زمین عصیان
کن تو بر پا به دل من علمت
تو که احیا گر احسان هستى
زنده کن این دل مرده ز دمت
چه شود اسم نویسى بکنى
در صف عشق مرا با قلمت
تو امام الغربایى که بود
غربتت جلوهگر اندر حرمت
اى نشانى همه مظلومان
جان فداى حرم محترمت
جواد حیدری
منبع : امور حج و زیارت سازمان صدا و سیما